- قیه کشیدن
- پارسی است جیغ کشیدن غیه کشیدن جیغ کشیدنبه هنگام جشن مانند عروسی (مخصوصا از طرف زنان)
معنی قیه کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- قیه کشیدن ((~. کِ دَ))
- داد و فریاد کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن
آواز بلند برآوردن در عزا و عروسی و غیره
ساختن راه، بنا کردن راه میان شهرها و آبادیها اعم از راه آهن و شوسه و جز آن
درد گرفتن اعضای بدن چنانکه گویی سوزنی درآن فرو میکنند
جیغ زدن
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
مطلب یا سخنی را بمیان آوردن
استعمال پیپ چپق کشیدن
قوت کردن زور نمودن
شیهه زدن
انتقام گرفتن، جنگیدن
انتخاب تصادفی از طریق قرعه، قرعه انداختن
بانگ کردن، بانگ زدن، فریاد کشیدن، صیحه زدن
کنایه از خط کشیدن، خط زدن، حذف کردن، نادیده گرفتن، بی توجهی کردن
کشیدن و امتداد دادن سیم برق یا تلفن یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیم کشی کردن
درد گرفتن عضوی از بدن به حالتی که انگار سوزن در آن فرو می کنند، تیراندازی کردن
غصه خوردن رنج کشیدن
حمل کردن غله از جایی به جایی
باز ماندن پای کشیدن قدم گشادن راه رفتن، بازماندن از رفتار
قرعه انداختن
خط کشیدن
بدن خود یا دیگری را در حمام کیسه مالیدن تا چرک آن بیرون آید کیسه کردن
انتقام کشیدن
انتقام کشیدن
لیف زدن، دندان زدن پوست خربزه ومانند آن
کور کردن
کنایه از سر سبزی و بخت است: (طبایع را یکایک میل درکش بدین خوبی خرد را نیل درکش خ) (گنجینه گنجوی. 363)
نیزه را بلند کردن و بجانب خصم حواله کرد: (جنگجویان نیزه بازند از یمین و از یسار تند خوبان رخش تازند از یسار از یمین) (وحشی. چا. امیر کبیر ص 251)، نور پاشیدن (ایهام بدو معنی) : (نیزه کشیده آفتاب حلقه مه در ربود نیزه این زر سرخ حلقه آن سیم ناب) (شب عربی وار بود بسته نقاب بنفش از چه سبب چون عرب نیزه کشید آفتاب ک) (خاقانی. سج. 41)
نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا شبکه تازه، چرک کردن زخم در اثر آب آلوده یا سرما